شناخت قلبی وشهودی خداوند
قلبی و شهودی
شناخت قلبی، حضوری و بی وساطت مفاهیم است. این گونه شناخت در عرصه تعلیم و تعلم نمیگنجد؛ زیرا تعلیم و تعلّم تنها از رهگذر الفاظ و مفاهیم تحقّق میپذیرد.
با این حال، هر دو گونه شناخت، در نهاد بشر ریشه دارند و با مجاهدات علمی و عملی میبالند و تعالی مییابند. در خداشناسی عقلیِ فطری، انسان با عقل فطری بیآنکه به تلاش و اکتساب نیازمند شود، به وجود خدا پی میبرد؛ امّا در خداشناسی قلبیِ فطری، انسان، توجّه خویش را از دنیا میبُرد و دلبستگی اش را میگسلد و گاه در حال اضطرار چنین میشود و تعلّقات خویش را رها میکند و در جان خود، خدا را مییابد. بدین سان، توجّه به غیر خدا و دل بستن به زینتهای دنیوی، مایه غفلت و قطع رابطه با خدا است. این گونه شناخت کما بیش در همه انسانها نهفته است و از گذر ذکر و فرمانبرداری خدا یا پیشامدهایی ویژه، ژرفا میگیرد و گسترش پیدا میکند. مراد از «رویت قلبی» که برخی روایات بر آن اشارت برده اند، همین معرفت شهودی است. در برخی روایات نیز از شناخت خدا به وساطت خود او -نه آفریدگان- سخن رفته است که مراد همین معرفت است و همچنین، «معرفت نفس»، که در روایات بزرگان معصوم (ع) نزدیکترین راه به شناخت خدا شمرده شده است، بر این پایه استوار است.
پایفشاری قرآن کریم بر ضرورت شناخت خدای متعال، تنها برای نیل انسان به معرفت مفهومی و کلّی از اسماء و صفات خداوند نیست. هدف قرآن این است که انسان از درون با خدا آشنا گردد و به معرفت حضوری و شهودی راه یابد.
برخی دانشمندان شیعه، مراتب شناخت خدا را به مراتب شناخت آتش تشبیه کرده اند. پایین ترین مرتبه شناخت آتش آن است که آدمی از وجود و اوصاف آتش آگاه شود و این همانند شناخت کسی است که بی دلیل و از روی تقلید، وجود خدا را تصدیق میکند. مرتبه بالاتر این است که آدمی دود آتش را ببیند و از این طریق بر وجود آتش دلیل آورد. این همانند شناخت کسی است که از گذر براهین و استدلالهای عقلی به وجود خداوند پی میبرد. مرتبه والاتر آن است که کسی کنار آتش رود و گرمایش را حس کند و با نور آن، دیگر موجودات را بیند و این همانند مرتبه کسی است که به خدا ایمان دارد و قلب او به وجود خدا اطمینان یافته و یقین کرده است که خدا، نور آسمانها و زمین است. برتر از این، مرتبه کسی است که در آتش میسوزد و با همه هستی خویش، وجود آن را لمس میکند و این همانند مرتبه اهل شهود است که در خدای متعال فانی گشته اند و از خود -جدا از خدا- هیچ ندارند.
.
شناخت خدا -به ویژه در مراتب بالا- تأثیر چشمگیری در خلق و خوی و رفتار انسان دارد و حالاتی همانند خوف، خشیت، محبت و شوق میآفریند.